با عربستان چه باید کرد؟ دکتر پیروز مجتهدی زاده، علی مطهری نیا و محمد آکوچکیان بررسی میکنند
محمد آکوچکیان/ روزنامه نسل فردا / این روزها خبر استعفای ناگهانی و خارج از عرف سعد حریری، دستگیری شاهزادههای سعودی و اتهام موشکی علیه، تیتر اول رسانههای خاورمیانه و جهان است. جالب است که همه این اتفاقات در دو روز متوالی رخ میدهد و فصل مشترک همه آنها تقابل عربستان و ایران است. شکی نیست که این فصل جدید به صورت جدی بر آینده سیاسی و اجتماعی دو نظام پرقدرت منطقه تأثیر خواهد داشت. بدون آنکه بخواهیم تحلیلی مشابه سایر رسانهها ارائه کنیم، فقط به دنبال پاسخ یک سؤال خواهیم بود. با عربستان چه باید کرد؟
اصولاً برای پاسخ به چنین پرسشی، ما نیازمند در اختیار گرفتن یک راهبرد چندوجهی هستیم. وجه اول، داشتن یک نمای نسبتاً کامل از شرایط محیط رقابت مشترک ما و عربستان در منطقه است.
با ورود روسیه به جنگ سوریه، گردش محسوس سیاست ترکیه و نهایتاً موفقیتهای گسترده میدانی نیروهای سوری، ایرانی و حزبالله، به نظر میرسد وقایع سوریه در حال نزدیک شدن به روزهای پایانی خود است. بشار اسد در حکومت باقیمانده و بخشهای اصلی کشور را در اختیار دارد. داعش تقریباً حاکمیت خود را از دست داده است. نیروهای معارض نیز جایگاه مستحکمی در اختیار ندارند و مهمتر اینکه نظام سعودی هیچ کرسی مشخصی در مذاکرات صلح ندارد.
در عراق، داعش عملاً شکستخورده است. حشد الشعبی تبدیل به نیروی رسمی دولت شده است. العبادی رسماً درخواست نمود که عراق تبدیل به محل جدال دولتهای ایران و عربستان نشود. رفراندوم مورد حمایت عربستان در کردستان هم نافرجام ماند.
دولت ائتلافی لبنان بالاخره با نفوذ ایران و عقبنشینی عربستان تشکیل شد. جنگ یمن تبدیل به چاهی برای ثروت و آبروی ائتلاف عربستان شده و نزاع قطر هم شورای همکاری خلیجفارس را چندپاره نموده.
عربستان مانده و حمایت دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی و ثروت فراوانی که البته توان بسیار زیادی را خصوصاً برای ایجاد فشار قانونی علیه ایران به این کشور زخمخورده میدهد.
همچنین این کشور در بعد داخلی درگیر اصلاحات گسترده ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و همچنین نزاع بر سر قدرت در خاندان آل سعود است.
وجه دوم راهبردی ما، نگاه به تحولات داخلی، بینالمللی و روابط این کشور با ایران در سه بستر زمانی گذشته حال و آینده است. اساس تنظیم هر راهبرد موفقی، درس گرفتن از گذشته، داشتن نگاه به آینده و تصمیمگیری بر اساس مقتضیات زمان حال است.
توازن قدرت دو کشور از دوره پهلوی دوم تا امروز به شدت متغیر بوده است. از همکاری مستقیم سعودی با صدام و کشتار حجاج تا حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در ایران؛ که البته این مورد آخر در زمان بسیار بدی رخ داد.
با توجه به رفتارهای سنجیده معاصرِ نظام به نظر میرسد ما درسهای لازم را از گذشته روابط گرفتهایم. اما مساله اصلی در تصویرِ ما از آینده و درک ما از مقتضیات زمان حال است.
آینده بدون وجود کشور عربستان قابل تصور نیست. اما آیندهای با ایران مسلط متصور است. آیندهای بدون نزاع فرقهای قابل تصور است و البته خاورمیانهای آرام با همکاریهای منطقهای در ذهن میگنجد. همچنین به نظر میرسد امنیت و اقتصاد مهمترین سرفصلها در دستور کار فعلی نظام میباشند.
وجه راهبردی سوم، تعیین هدف ما در این نزاع و پیشبینی اهداف عربستان است. قطعاً هدف ما نمیتواند براندازی نظام سعودی باشد. چون این تحولی درونزا و در اختیار مردم این کشور است. شاید هدف اولیه، مهار رفتار خصمانه بی حد و مرز، هدف میانمدت، بیاعتبار کردن سیاستهای حکومت سعودی و هدف بلندمدت، ناچار کردن این حکومت به تغییر رویکرد کلان در خصوص تعاملات منطقهای و جهانی باشد.
آنچه دستیابی به هر هدفی را برای ما مقدور میسازد، تمرکز بر هدف است. قطعاً متناسب با رویدادها و پیش آمدها، گاهی ناچار خواهیم بود از پیگیری مستقیم اهداف فاصله بگیریم، اما هرگز نباید تمرکز بر هدف اصلی را حتی با تغییر دولتها و سران قوا و مقامات کشوری و لشکری از دست بدهیم. اشتباهی که خیلی زیاد مرتکب شدهایم.
اما هدف عربستان چیست؟ اسناد ویکی لیکس از دوران ملک عبدالله و سخنان بن سلمان و سایر مقامات عربستان نشان میدهد، کشاندن جنگ به ایران، ایجاد فشار فزاینده بینالمللی و احتمالاً تلاش مستمر برای تغییر نظام سیاسی کشور یا تضعیف و محدود کردن شدید آن و از کار انداختن متحدان منطقهای ایران نظیر حزبالله لبنان، در دستور کار سعودی قرار دارد. هدفی که به لحاظ وسعت، عربستان را به شدت وابسته به شرکای کلیدی میکند که ممکن هرلحظه برای منافعشان تغییر ماهیت بدهند.
نهایتاً زمان دستیابی به وجه راهبردی چهارم فرا رسیده است. در موقعیتهای مختلف در روابط میان کشورهای رقیب، فرصتهای متعددی برای امتیاز گرفتن از طرف مقابل پیش میآید.
اما محدودیت منابع سیاسی، اقتصادی و عملیاتی، ما را ناچار میکند تا تنها محتاطانه دست بر روی فرصتهایی با بیشترین امتیاز ممکن و کمترین منابع لازم بگذاریم. همچنین ممکن است تهدیدهایی در پوشش فرصت، هوشمندانه فراروی ما قرار گیرد که باید از آنها برحذر بود. همچنین گاهی لازم است فرصتهایی را خیلی آسان به عربستان پاس بدهیم تا این غول بیمهار را گاهی سرمست و گاهی خشمگینتر نماید. عربستان به وفور نشان داده که استعداد گرفتار شدن در چنین چالشهایی را دارد.
چنانچه این چهار وجه راهبردی، گرد هم آمدند. عملاً راهبرد کلان ما در برابر عربستان شکل خواهد گرفت. مار زنگی خصوصیت بینظیری دارد. دم پر سر و صدایی که طعمه را گمراه میکند و سر و نیش زهرآگینی که درست پشت سر قربانی آماده وارد کردن یک ضربه مرگبار است و بعد اندکی صبوری برای جانور بیچاره که هر چه بیشتر به خود میپیچد، زهر را بیشتر در بدن خود پخش میکند.
اکنون که عربستان در اسناد ویکی لیکس، رسماً ایران را سر مار میداند و خواستار قطع شدن آن است. شاید نباید ناامید شود. به نظر میرسد ضمن حفظ تمام آمادگیهای نظامی و امنیتی، اقدامات زیر میتوانند مؤثر باشند:
اول، حفظ آرامش، اتحاد، ثبات نظر و رفتار مقتدرانه یکپارچه در تمام سطوح و ارکان نظام در مقابل هرگونه رفتار عربستان.
دوم، توجه حداکثری به منافع و مصالح ملی به جای واکنشهای ایدئولوژیک و شتابزده و احساسی در سطح رسانهای.
سوم، مشغول کردن عربستان در میادین مختلف سیاسی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی، خصوصاً از مسیر دیپلماسی عمومی و همکاری با سازمانهای مردمنهاد بینالمللی. تحریک اذهان عمومی آمریکایی در خصوص نقش عربستان در انفجار برجهای دوقلو در ۱۱ سپتامبر و ایجاد درگیریهای پر سر و صدای حقوقی بر اساس قانون جاستا. تحریک و پشتیبانی شکایت احتمالی دولت لبنان از حصر نخست وزیر لبنان در شورای امنیت. تحریک اذهان عمومی جهانی در خصوص وقایع یمن و رویدادهای غیر دموکراتیک داخلی و اقلیتهای مذهبی.
چهارم، تلاش برای جلوگیری از هرگونه اقدام نسنجیده متحدان استراتژیک منطقهای که میتواند منجر به سوء استفاده عربستان در سطح بینالمللی شود. عربستان به شدت از این اقدامات برای لاپوشانی اقدامات اصلی خود بهرهبرداری مینماید. این کشور حتی از رویدادهای داخلی خود نظیر دستگیری شاهزادگان سعودی برای سایه انداختن بر بازداشت سعد الحریری نخستوزیر لبنان بهره میبرد. واکنش اخیر دبیر کل حزبالله لبنان در این زمینه بسیار هوشمندانه بود.
پنجم، تخریب پنهان هر حرکت سیاسی، نظامی و اقتصادی که عربستان در سطح منطقه انجام میدهد و همزمان رعایت عرف دیپلماتیک در تعاملات بینالمللی.
ششم، توسعه روابط سیاسی و اقتصادی با قدرتهای جهانی که امکان تعامل با آنها بر اساس اصول نظام امکانپذیر است. البته همواره میزان تعاملات عربستان بیشتر خواهد بود. لیکن یک سهم کوچک هم به ایران امکان چانهزنیهای بیشتر را میدهد.
هفتم، زمینگیر کردن عربستان در هر نزاع منطقهای ممکن از طریق برنامههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی. تخریب و تحقیر عملی چهره نظامی و امنیتی این کشور در سطح ملی و بینالمللی.
هشتم، استفاده حداکثری از پارامترهای شخصیتی ولیعهد عربستان، خصوصیات ساختاری سعودی، مشکلات داخلی و کاستیهای بنیادین نظام سعودی. جهت جلوگیری از هر ماجراجویی حکومت سعودی لازم است ابزارهایی برای خفه کردن هر بحران احتمالی در نطفه در نظر گرفته شود.
نظر بدهید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
5 نظر
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه بدین
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی
سپاسگزارم
یادم هست که در مقاله بعد از صحبت های ترامپ هم راهکاری ک ارائه شده بود
شامل حفظ آرامش
دیپلماسی عمومی ب عنوان ابزار اثرگذاری و
نهایتا فشار توسط سازمان های بین المللی بود.
چطور می توانیم استراتژی مشابهی برای عربستان و مردم اش داشته باشیم درحالیکه نه مردم فعالی در موردهای جهانی قبلی داشته و نه به قول شما فیدبک های سران و سیاستمداران ش رویه ی مشخصی داشته؟
خب شما بتدهای پایانی من و مثال مار زنگی را بهش توجه کنید. درباره آمریگا نمیشه مار بود.
نکته ی مهمی بود توازن قوا??
در مقایسه ی رابطه ایران و عربستان و ایران آمریکا درنظرش نگرفته بودم