ارتباط ميان چابكي نيروي كار و نوآوري محصول جديد
در دنياي امروز پيچيدگي، بي ثباتي و پيش بيني ناپذيري تغييرات محيطي، رهيافت ها و مفاهيم طراحي سنتي، سازمان ها را تحت تأثير قرار داده است.از اين رو سازمان ها بايد بتوانند به اين تغييرات پاسخ دهند و تلاش كنند نيروي كار خود را به سمت چاب كشدن سوق دهند .پيش رفتن در مسير چابكي، مي تواند سازمان ها را به سمت بهره برداري بهتر از نيروي كار هدايت كند و بهره برداري بهتر، بهبود و پيشرفت عملكرد كاركنان را به همراه دارد و در نتيجه موجب دستيابي سازمان ها به ايده هاي جديد و به دنبال آن ،موجب تسهيل نوآوري در سطح شركت و سازمان مي شود. نتايج پژوهش نشان داد بين چابكي نيروي كار و نوآوري محصول جديد ارتباط مثبتي وجود دارد. علاوه براين، مؤلفه هاي چابكي نيروي كار، يعني كن شگرايي، انعطاف پذيري وتاب آوري، نيز با نوآوري محصول جديد رابطة مثبتي برقرار مي كنند.
چابكي به رويكرد جديدي در مديريت اطلاق مي شود كه با مفاهيمي همچون برنامه ريزي برايتوليد متفاوت است. اين چنين به نظر مي رسد كه كار در شركت هاي چابك پيچيدگي بيشتري دارد و به كارگيري اطلاعات و فناوري پيشرفته تري را مي طلبد. از آنجا كه چابكي نيازمند پاسخخ سريع به تغييرات در بازار است، موجب افزايشبي اطميناني در محيط كار مي شود و هماهنگي و انطباق دائم با نيازها و وضعيت جديد را طلبمي كند و بايد تغيير در فرايندهاي كار و فناوري به طور هماهنگ صورت گيرد. علاوه بر آن، فناوري هاي منعطف، به دليل تنوع زياد و پيچيدگي در فرايندهاي كار به عدم اطمينان عملياتي منتهي مي شوند. اتخاذ رويكرد چابكي در سازمان ها، مزيت هايي مانند افزايش استقلال كاركنان و كنترل بر كار آنها، غني سازي وظايف كاركنان، عملكرد بهتر و بهزيستي را به دنبال دارد. با اين حال، هنوز تحقيقات چنداني به بررسي تأثيرات چابكي بر موقعيت و تقاضاي كار در سازمان ها نپرداخته است. علاوه بر اين، هنوز بررسي نشده است كه وضعيت جديد و تقاضاي كار در سازمان هاي چابك، چگونه كاركنان و عملكرد آنان را تحت تأثير قرار مي دهد و به بروز ايده هاي جديد در سازمان ها منجر مي شود. چابكي را ويژگي اساسي سازمان معرفي كردند واستدلال نمودند كه سازمان هاي چابك نتيجه ساختار سازماني مناسب ، نگرش دستوري و كنترلي، برداشت هاي عملياتي و سيستم حمايتي هستند و كاركنان آن از ويژگي هم افزايي برخوردارند. چابكي پاسخ كامل و جامعي به چالش هاي محيط كسب وكار است كه در نتيجه تغييرات و بي اطميناني از محيط به وجود مي آيند؛ زيرا در محيط امروزي، مسير معين و مشخصي براي سازماندهي و راه اندازي شركت و تضمين موفقيت آن در درازمدت وجود ندارد. حتي اگر سازمان ها تفسير مشابهي از محيط خود داشته باشند و تغييرات استراتژيك سازمان ها از نظر محتوا مشابه باشد، تفاوت هاي بسياري در آنچه آنها واقعا توانايي انجام آن را دارند و نتايجي كه به دست مي آورند، وجود دارد. رسيدن به چابكي، نيازمند تفكر جديد و استفاده از معيارهاي جديد براي ارزيابي عملكرد سازمان است؛ زيرا به كارگيري مقياس هاي سنتي، مانعي در مسير پيشرفت چابكي محسوب مي شود. تامپسون (2003) تأكيد مي كند كه ساختار سازماني و پويايي، به شدت ارتباط ميان چابكي نيروي كار و نوآوري محصول جديد تحت تأثير فناوري، اهداف و فشارهاي محيطي قرار دارد و براي انطباق شركت و سازمان با موارد يادشده، پيشنهاد كرد كه تمام سازمان ها به محيط پيرامون خود نگرش باز داشته باشند ، تأثيرات محيط اطراف خود را بپذيرند و از ساختار بسته خارج شوند. بنابراين سازمان ها بايد در درون خود زمينه اي فراهم كنند تا انعطاف پذيرتر شوند و در برابر تغييرات مقاومت كمتري نشان دهند. سازمان چابك خالق فرهنگي است كه از ارتباطات حمايت مي كند و موجب هماهنگي ميان بخش هاي مختلف سازمان و شركت هاي تابع مي شود. فرهنگ نوآوري در سازمان پايه اساسي براي چابكي به شمار مي رود كه نشان دهنده ديدگاه سازماني خاص و ويژه است. سازماني كه داراي فرهنگ نوآوري است، فراتر از تغيير حركت مي كند . فرهنگ نوآوري بيان كننده اين است كه سازمان همواره سيستم ها، ساختارها، رويه ها، تيم ها و ساير اجزا را ارزيابي مي كند. اين امر گوياي نياز براي يافتن روش جديد و بهبوديافته براي انجام برخي از عمليات و فعاليت هاي سازمان است. در هر حال، ممكن است
سازماني نوآور باشد، اما چابك نباشد؛ يا اينكه چابك باشد، ولي نوآور نباشد. با وجود اين، نوآوري و چابكي با يكديگر ارتباط دارند.
نيروي كار چابك، در واقع به نيروي كاري اشاره دارد كه در برخورد با موقعيت غيرمعمول وپيش بيني نشده، از سرعت، تاب آوري ، انعطاف پذيري و كنش گرايي بالايي برخوردار باشد.
نتايج مطالعات نشان مي دهد از بين سه ويژگي مربوط به چابكي نيروي كار، كنش گرايي نيروي كار در زمينه نوآوري محصول جديد، بيشترين اهميت را دارد و تاب آوري نيروي كار و انعطاف پذيري نيروي كار از لحاظ اهميت، به ترتيب در رتبه هاي دوم و سوم قرار مي گيرند.
كنش گرايي به وضعيتي اشاره دارد كه در آن كاركنان فعاليتهايي را انجام مي دهند كه تأثيرمثبتي بر محيط اطرافشان داشته باشد.
انعطاف پذيري نيروي كار، رفتاري است كه نيروي كار براي نظارت بر محيط داخلي و خارجي از خود بروز مي دهد واصلاحاتي است كه به منظور سازگاري و تطابق بهتر با وضعيت جديد ، روي آن رفتار اعمال مي كند.
تاب آوري نيروي كار، توانايي افراد براي كارايي عمليات دروضعيت جديدي است كه ممكن است به دليل تغييرات محيطي يا شكست ها، تنش هايي در محيط كاري آنها حكمفرما شود.
ارتباط بین این سه ویژگی و چابکی و همچنین نوآوری محصول جدید به صورت زیر میباشد.
H1: بين چابكي نيروي كار و نوآوري محصول جديد ارتباط وجود دارد.
H2: بين كنش گرايي و نوآوري محصول جديد ارتباط وجود دارد.
H3: بين انعطاف پذيري و نوآوري محصول جديد ارتباط وجود دارد.
H4: بين تاب آوري و نوآوري محصول جديد ارتباط وجود دارد.
نتيجهگيري
همان طور كه در قسمت تحليل يافتهها بيان شد بين چابكي نيروي كار با نوآوري محصول جديد، رابطه مثبت و معناداري برقرار است. با اتخاذ راهبردهاي چابكي و تقويت ويژگي چابكي در كاركنان شركت، مي توانند به رشد و توسعه محصولات جديد دست پيدا كنند. علاوه بر اين، نتايج این پژوهش نشان داد هر يك از عوامل و مؤلفه هاي مربوط به چابكي نيروي كار، مانند كنش گرايي،انعطاف پذيري و تاب آوري، با نوآوري محصول جديد نیز ارتباط مثبتي دارند.
نویسندگان مقاله: محمدمهدي ابريشم كار، يزيد ابوبكر عبدالهي